پس گفتی به آمریکا رفتی؟

بله. باز هم خوش‌شانس بودم. گاهی فکر می‌کنم یکی آن بالا دوستم دارد. چون خیلی جاها در زندگی شانس آورده‌ام. درست همان هفته که تصمیم گرفتم به آمریکا بروم، یکی از دوستانم گفت، “میدونی قراره کی این هفته تو بوینس‌آیرس سخنرانی کنه؟ دکتر اکرمن!”

آن زمان دکتر لورن اکرمن یکی از معروف‌ترین پاتولوژیست‌های جهان و نویسنده کتاب آسیب‌شناسی تشریحی بود که همه ما می‌خواندیم و انجیل پاتولوژی بود. به خودم گفتم این از شانس من است. به دیدار او رفتم و گفتم می‌خواهم به آمریکا بروم. او مرا به‌عنوان دستیار پذیرفت.

بعد از آن وارد دوره فلوشیپ و بعد استخدام شدم. از ویرایش ۵۰ کتاب اکرمن تاکنون مسؤولیت آن با من بوده است.

 

وقتی به سنت‌لوییس در میزوری آمدی، چه چشم‌اندازی در پاتولوژی برای خودت می‌دیدی؟ بیشتر به کارهای روزمره علاقه داشتی یا پژوهش؟

هرگز یک محقق علوم پایه نبوده و نیستم. آن زمان تحقیق برای یک پاتولوژیست تشریحی محدود به تشریح بود. یعنی همان کارهای روتین جنبه پژوهشی هم داشت. یک پژوهش بالینی و تشریحی که دکتر اکرمن استاد آن بود.

آسیب‌شناسی تشریحی محدود به مکانیسم‌های پایه بیماری نیست و بیشتر به ارزش بالینی یافته‌های پاتولوژیک اهمیت می‌دهد. این چیزی است که از دکتر لاسکانو و دکتر اکرمن یاد گرفتم.

 

این  دقیقاً چه بود؟ چه چیزی بیشتر تو را جذب می‌کرد؟

شاید مهم‌ترین شاخه پاتولوژی تومور است. اصولاً کار پاتولوژیست‌ها مربوط به بافت‌هایی است که از بدن یک بیمار زنده خارج می‌شود. این برخلاف کالبدشکافی است که روی مرده انجام می‌شود. پس تخصص واقعی من، اگر منظورت این باشد، پاتولوژی سرطان است.

این از چند جنبه برایم جالب است. به‌نظرم پاتولوژیست‌های جراحی (سرجیکال) در این حیطه بیشترین نقش را دارند. در مقابل، اصطلاح پاتولوژی طبی (مدیکال) را داریم که مطمئناً مهم است. مثل مطالعه بیماری‌های غیرنئوپلاستیک کبد یا کلیه. ولی در این مورد پاتولوژی صرفاً بخشی از اطلاعاتی است که در کنار هم به تشخیص می‌رسد یا به تصمیم‌گیری درباره درمان یا پیش‌آگهی کمک می‌کند.

در مورد سرطان، موضوع کاملاً متفاوت است. در اینجا کاری که ما انجام می‌دهیم کاملاً ضروری است. با همه پیشرفت‌هایی که در زیست‌شناسی مولکولی و سایر رشته‌ها شاهد هستیم، تشخیص تومورها همچنان در بیشتر موارد در زیر میکروسکوپ انجام می‌شود.

 

برخی می‌گویند فناوری‌های جدید مانند اسکن و روش‌های مولکولی به‌تدریج پاتولوژی را به حاشیه خواهد راند. این را قبول داری یا معتقدی پاتولوژی همچنان معیار اصلی (استاندارد طلایی) است؟

امروز هم هست. بیش از ۳۵ سال است این حرف‌ها را می‌شنوم. دکتر اکرمن در سخنرانی زیبای خود حدود ۲۰ سال پیش گفت پاتولوژیست‌ها همیشه در خطر بوده‌اند. همواره پیش‌بینی می‌شود یک آزمایش دی‌اِن‌اِی فردا از راه خواهد رسید که ما را از کار بیکار خواهد کرد. هنوز چنین اتفاقی نیافتاده و فکر نمی‌کنم به این زودی‌ها هم بیافتد.

 البته آزمایش‌های جدید امکان طبقه‌بندی بهتر بیماری‌ها را فراهم کرده و به‌ویژه در برخی زمینه‌ها مانند هماتوپاتولوژی اهمیت این روش‌ها رو به افزایش است. ولی برای بیشتر تومورها آزمایش میکروسکوپی همچنان ضروری- و اغلب تنها راه تشخیص- است.

درواقع به‌نظر من آزمایش‌های اختصاصی که برای تشخیص و درمان بیماران انجام می‌شود در بیشتر مواقع لازم نیست. 

 

واقعاً؟ یعنی حتی اگر تفاوت‌ها اساس ژنتیک داشته باشد، شما با نگاه واقعاً تیزبین می‌توانید آن را ببینید؟

درست است، چون مورفولوژی چکیده همه وقایع ژنتیکی است که در سلول روی می‌دهد. یعنی هر اتفاق قابل توجه که برای ژن‌ها بیفتد و اهمیت زیست‌شناختی داشته باشد، باعث تغییر شکل ظاهری سلول خواهد شد و در زیر میکروسکوپ قابل مشاهده است. آزمایش ژنتیک می‌تواند منجر به تشخیص بسیاری از تغییراتی شود که فاقد اهمیت بالینی است، ضمن این‌که هزینه تشخیص پاتولوژی بسیار کمتر است.

ادامه دارد …

 

خوان روزای: ۲۰۲۰-۱۹۴۰ – بخش ۱: آرژانتین

خوان روزای: ۲۰۲۰-۱۹۴۰ – بخش ۳: روزای-دورفمن

خوان روزای: ۲۰۲۰-۱۹۴۰ – بخش ۴: نگاه تیزبین

خوان روزای: ۲۰۲۰-۱۹۴۰ – بخش ۵: تاریخ آسیب‌شناسی

خوان روزای: ۲۰۲۰-۱۹۴۰ – بخش ۶: اکرمن

خوان روزای: ۲۰۲۰-۱۹۴۰ – بخش ۷: ایتالیا