مارتین کانوفسکی، پزشک عمومی در چِوی چیس، مِریلند، عادت داشت هر 15 دقیقه یک مریض ببیند و گاهی نگران می شد از اینکه احتمالاً تند تند مریض می بیند و ممکن است خطایی روی دهد. در ماه دسامبر، این پزشک 61 ساله تعداد بیمارانش را کاهش داد. بیمارانی که باقی ماندند در قبال مدت بیشتر ویزیت و دسترسی نامحدود به پزشک، باید پول بیشتری می پرداختند. او می گوید “هیچ چیز بهتر از حق ویزیت دو برابر نیست!”

جینیس فاینر 57 ساله، پزشک عمومی در تولسا، اوکلاهوما، دو سال پیش مطب پر رونق خود را رها کرد و تمام وقت خود را در بیمارستان می گذراند. چه سودی عایدش شده؟ شیفتهای منظم، یک هفته در میان تعطیل و 10 درصد افزایش دریافتی.

تیم دیویت، پزشک خانواده در یکی از مناطق روستایی ویسکانسین، شبها و حتی در تعطیلات آخر هفته ناچار بود به تماسهای تلفنی پاسخ دهد، بچه ها را به دنیا بیاورد و بیمارانش را در بیمارستان ویزیت کند. البته این استرس برایش گران تمام شد: شش سال پیش در 62 سالگی بازنشسته شد.

همواره استرس یکی از واقعیتهای زندگی پزشکان بوده است. اما برخی گزارشها و مطالعات قبلی نشاندهنده روند فزاینده و قابل توجه نارضایتی پزشکان، به ویژه پزشکان عمومی است که در خط مقدم درمان و پیشگیری قرار دارند و نقش حساسی در هماهنگ ساختن فرایند مراقبت از بیماران ایفا می کنند.

با اجرای قانون فدرال، میلیونها آمریکایی تحت پوشش بیمه قرار می گیرند و دکترهایی مثل فاینر، کانوفسکی و دیویت، با کاهش تعداد ویزیت، عملاً مخالفت خود را با این فرایند نشان میدهند. بسیاری از پزشکان به دلیل خستگی ناشی از کار طولانی تر و بیشتر در مقابل درآمد کمتر و توقعات بیشتر، ترجیح خواهند داد برای گروههای بزرگ یا بیمارستانها کار کنند، مطبها را تعطیل کنند و یا زودتر از موعد بازنشسته شوند.

بدتر از این نمی شود. مطالعه ای در سال 2012 نشان داد حدود یک سوم از 500 پزشک عمومی 35 تا 49 ساله و نیمی از آنهایی که بالای 50 سال هستند، قصد دارند طی پنج سال آینده طبابت را بطور کلی رها کنند. در این حال، استرس در دکترها به معنی اضطراب و نارضایتی در مریضهاست. بسیاری از مراجعین، پس از هفته ها یا حتی ماهها انتظار برای وقت ویزیت، اظهار می کنند که توجه کافی به آنها نشده و یا به آنها گفته شده همه مشکلاتشان در یک ویزیت قابل حل نیست.

یک پزشک عمومی که اخیراً بجای ویزیت یک بیمار در هر 15 دقیقه، به شیوه التزامی (concierge model، فرآیندی که طی آن بیمار هر سال مبلغ مشخصی به پزشک پرداخت می کند و در مقابل، پزشک التزام می یابد تعداد بیمار خود را محدود کند و در زمان مناسب برای بیمار وقت کافی بگذارد) روی آورده می گوید: “قبلاً شبها خوابم نمی برد، چون همیشه نگران بودم نکند چیزی را فراموش کرده باشم و یا اشتباهی از من سر زده باشد.”

آمار دقیقی از میزان فرسودگی شغلی  در پزشکان در ایالات متحده در دست نیست. اما حدود نیمی از بیش از 7200 دکتری که در سال 2012 در نظرسنجی مایوکلینیک شرکت کردند، دچار حداقل یکی از نشانه های فرسودگی شغلی بودند. این رقم نسبت به 10 سال قبل (یک چهارم) تقریباً دو برابر شده است.

مطالعه ای که در سال گذشته توسط انجمن پزشکان آمریکا انجام شد (RAND study) نشان داد حدود نیمی از پزشکان معتقدند شغل پزشکی به شدت پراسترس است و بیش از یک چهارم آنان دچار نشانه های فرسودگی شغلی هستند. البته با تمام این احوال، بسیاری از دکترها همچنان از حرفه خود راضی هستند.

رضایت دکترها چه اهمیتی برای بیماران دارد؟ در واقع یکی از عوامل اصلی نارضایتی پزشکان این احساس است که نمی توانند توقعات بیماران را برآورده نمایند. آنها وقت کافی برای گوش دادن به بیماران ندارند و نمی توانند به شیوه دلخواه خود طبابت کنند.

کانوفسکی می گوید همواره نگران بوده که شتاب بیش از حد باعث کوتاهی در انجام وظایفش شود. او به کمک یک مشاور توانسته الگوی التزامی را اجرا کند و حال که مریض های کمتری دارد (400 مریض بجای 1200 مریض قبلی)، بیشتر احساس آرامش می کند و بیماران هم راضی تر هستند. “دکتر مثل پدر و مادر است. در پایان روز، اگر یک مریض هم ناراضی باشد، شما ناراضی خواهید بود.”

مطالعات مختلف نشان داده بیمارانی که دکترشان از کارش راضی باشد، با احتمال بیشتری به موقع سر ویزیت حاضر می شوند و توصیه های درمانی را درست تر انجام می دهند. همچنین مشکلات مختلف از جمله خطاهای پزشکی در دکترهایی که ناراضی یا دچار علائم فرسودگی شغلی هستند، شایع تر هستند.

فاینر با اینکه به طبابت عشق می ورزید، در نهایت ناچار شد کار در بیمارستان را انتخاب کند. او نیز مانند بقیه دکترها نمی خواهد از شغل خود در عذاب باشد. اما این مسئولین بیمارستان هستند که سرعت مریض دیدن را تعیین می کنند. او باید هر روز 22 تا 28 بیمار را ویزیت کند. گاهی ناچار می شود هر 11 دقیقه یک مریض ببیند. اگر یک نفر بیشتر از یک یا دو مشکل داشته باشد، باید یک نوبت دیگر هم بگیرد. اما فاینر نگران است که مریض دوباره بازنگردد.

فاینر می گوید: “باید شبها را بتوانم بخوابم. من عادت کرده ام حتی قواعد نوشتاری را کاملاً رعایت کنم و هیچ کاری را نیمه کاره رها نکنم.” ویزیت این همه مریض چنین امکانی به وی نمی دهد.

همچنین درآمد وی بسیار کمتر از همکاران متخصص اوست. در سال 2012، درآمد پزشک عمومی حدود 220 هزار دلار بود در حالیکه درآمد پزشک متخصص به طور متوسط 400 هزار دلار و درآمد ارتوپد یا متخصص قلب بیش از نیم میلیون دلار بود.

شاید بزرگترین عامل فرسودگی شغلی برای بسیاری از پزشکان، چیزی است که با هدف آسانتر کردن زندگی آنان وارد عرصه طبابت شده است: پرونده الکترونیک سلامت. خیلی از دکترها فقط از آن ناراضی نیستند، بلکه از آن متنفرند. در سال 2009 آقای اوباما میلیاردها دلار برای دیجیتالی کردن سلامت هزینه کرد. هدف وی ارتقای هماهنگی درمان و کاهش خطا و جلوگیری از دوباره کاری بود. بسیاری از پزشکان برای انجام این تغییرات از دولت فدرال تسهیلات گرفتند و از سال آینده، اگر سیستم جدید را اجرایی نکرده باشند، جریمه خواهند شد.

اما بسیاری از پزشکان معتقدند پرونده الکترونیک بجای تسریع در کارها، منجر به کند شدن آنها شده است. دکترها اغلب بجای نگاه کردن به مریضی که در حال گفتن مشکل خویش است، ناچارند به صفحه نمایش رایانه خیره شوند. پرونده الکترونیک سلامت وقت بیشتری از پزشک عمومی می گیرد تا پزشک متخصص، چون پزشک عمومی ناچار است شرح حال کامل تری اخذ کند، نتایج همه آزمایش ها را دنبال کند و در نهایت داده های بیشتری در پرونده وارد نماید. اغلب دکترها می گویند: “قبلاً دکتر بودیم. الان منشی هستیم!”

بسیاری از پزشکان نگران هستند که هدف اصلی از اجرای طرح پرونده الکترونیک سلامت—یعنی کاهش خطا، جلوگیری از دوباره کاری و تسهیل ارتباطات— عمدتاً محقق نشده است. یکی از پزشکان که در سه بیمارستان کار می کند، می گوید: “هر بیمارستان از سامانه متفاوتی استفاده می کند که هیچ یک با دیگری هم خوانی ندارند. این طور چیزها دکترها را گیج می کنند.”

بعضی دکترها برای خود یک منشی (scribe) استخدام کرده اند که هر کجا میروند، لب تاپ به دست به دنبال آنها می آید. اما پرسنل بیشتر به معنی هزینه بیشتر است و این بر نگرانی دکترها می افزاید.

انجمن کالج های پزشکی آمریکا پیش بینی کرده این کشور در سال 2020 با کمبود 45 هزار پزشک عمومی روبرو خواهد بود. این رقم در حال حاضر 9 هزار است. حتی چشم انداز مثبت روی آوردن تعداد بیشتری از دانشجویان پزشکی به پزشکی عمومی نیز نمی تواند این کمبود را برطرف کند زیرا در همین فاصله، تعداد بیشتری از دکترهای باتجربه از این جمع خداحافظی خواهند کرد.

منبع