جان هنینگ شومن نویسنده و پزشک ساکن تولسا، در ایالت اُکلاهوماست. او ریاست دانشگاه اُکلاهوما را نیز بر عهده دارد و در رادیوی شهر تولسا برنامه ای تحت عنوان “مسائل پزشکی” اجرا می کند. برای من، مطلب زیر از او یادآور فیلم ریش قرمز بود. ریش قرمز فیلمی ژاپنی محصول ۱۹۶۵ و به کارگردانی آکیرا کوروساوا است که به رابطه میان دکتر یک شهر و افراد زیر دست او می‌پردازد. پزشک جوانی که به تازگی وارد شهر شده، با ریش قرمز به مخالفت برمی خیزد و از پوشیدن روپوش سفید امتناع می کند.

یادم می آید در اولین سال دانشکده ی پزشکی یک روپوش سفید به من دادند. به دقت داخل یک کیسه ی سلفون تا شده بود. به من گفتند در بیمارستان یا در حضور بیماران باید آن را به نشانه ی احترام بپوشیم.

چیزی نبود که پزش را بدهم. آن را با خود به خانه بردم و پوشیدم. مثل لباس مخصوصی بود که بپوشی و ادای دکترها را در بیاوری. روپوش سفید تا مدتها چنین حسی به من می داد.

طی سالها، لباس مخصوص برایم عادی شده و به بخشی از هویت پزشکی ام تبدیل شده است. هنگام ویزیت بیماران، آن را می پوشم چون وقتی از بیماران می پرسم، بیشتر آنان ترجیح می دهند روپوش را بپوشم. روپوش برای هر دوی ما راحت تر است.

زمانه عوض شده است. حال دیگر بیشتر دانشکده های پزشکی آمریکا (و بیش از 700 دانشکده ی پرستاری و برنامه های پزشکیاری) جشن روپوش سفید برگزار می کنند و در آن به دانشجویان جدید خوشامد می گویند. روپوش سفید در مراسم رسمی به دانشجویان اهدا می شود و مسئولان دانشکده آن را بر تن دانشجویان می کنند.

چنین مراسمی برای دانشجویان و خانواده های آنان یک فرصت برای ثبت لحظه ای است که کار طبابت خود را در میدانی آغاز می کنند که ایده آلها، عواطف و احساسات آنان را در محیط آموزشی و حرفه ای به چالش خواهد کشید. به قول دکتر ریچارد لِوین، بنیانگذار و رئیس بنیاد آرنولد پی.گُلد (انسانیت در پزشکی) “این مراسم نمادین و ایستادن افرادی که در حال ورود به حرفه ی پزشکی و تغییر هستند، باید حفظ شود.”

همیشه به عنوان یک آموزگار، به دنبال چیزهایی بوده ام که بتواند با ایجاد حس حرفه ای، ارتباط دانشجویان را با والاترین ارزش ها و ایده آلهایشان حفظ کند. به همین دلیل وقتی فکر می کنم روپوش سفید ما به عنوان عامل بالقوه ی انتقال عفونت به چالش کشیده شده، سراسیمه می شوم.

گروهی از پزشکان بیماریهای عفونی، کارزاری تحت عنوان “برهنه زیر آرنج” (bare below the elbows) آغاز کرده اند که به پزشکان توصیه می کند روپوش سفید را، مانند آنچه در انگلستان مرسوم است، به کلی کنار بگذارند. به نظر می رسد همه چیز را خوب نمی شوییم.

یک متخصص بیماریهای عفونی در بوستون به نام فیلیپ لدرر، در مطلبی تحت عنوان “وقت آن شده دکترها روپوش سفید را برای همیشه کنار بگذارند،” می گوید دوران استفاده از روپوش سفید، چه به عنوان حافظ پاکیزگی و چه به عنوان نماد حرفه ای، سر آمده است.

مطالعات باکتری های زیانبار را روی روپوش های سفید ما نشان داده، اما شواهدی در دست نیست که این قضیه منجر به زیان مستقیم بیماران شده باشد. لدرر به من گفت “برای اثبات اینکه چتر نجات، جان انسان را نجات می دهد، کارآزمایی تصادفی شده لازم نیست.” او شلوار خاکی را با پیراهن و آستین های تا شده بدون کراوات ترجیح می دهد. او به دکترهای دیگری اشاره می کند که جلیقه را به این دلیل که جیب دارد و گرمتر است ترجیح می دهند. البته لدرر با ایده ی مراسم نمادین برای دانشجویان موافق است، اما او و دیگران می گویند روپوش سفید حتی به عنوان یک نماد، بیشتر از اینکه ارتباط پزشک و بیمار را تقویت کند، یک مانع بین پزشک و بیمار ایجاد می کند.

در مقابل، لِوین می گوید بیماران به دلیل تغییراتی که در نظام سلامت روی داده، بیش از گذشته احساس انزوا و تنهایی می کنند. به قول او “ایده ی کنار گذاشتن [وضعیت حرفه ای] به جای بالا بردن آن، برای نظام سلامت یک معضل است.” او با اشاره به نتایج تحقیقی که این پندار را که روپوش سفید نماد نخبگی است به چالش می کشد، می گوید البته کنار گذاشتن روپوش لزوماً یک ضربه محسوب نمی شود.

بحث درباره ی روپوش سفید مجبورم کرد به کار خودم فکر کنم. در نهایت، تصور می کنم همانقدر که روپوش سفید با کنترل عفونت در ارتباط است، با تغییر نسل هم در ارتباط است. اگر مطمئن بودم روپوش سفید من باکتریهای زیانبار را منتشر می کند، در جا آن را رها می کردم. اما آلودگی با باکتری با انتقال آن به فرد دیگر متفاوت است.

در حالی که باکتریها روی بدن همه ی ما زندگی می کنند، آیا لزوماً روپوش سفید بدتر از لباسهای دیگر یا حتی پوست خودمان است؟

به نظر می رسد این بحث ادامه خواهد یافت، مگر این که بیماران در مورد آنچه دکترها می پوشند به توافق برسند. و این اتفاق احتمالاً قریب الوقوع نیست.

تا آن موقع، ترجیح می دهم روپوش سفیدم را بیشتر بشویم.

 

منبع