شکی نیست “هپی” تاکنون موفّق ترین آهنگ سال بوده است. این آهنگ 15 هفته در صدر جدول بیلبورد بوده و صدها ویدئو برای آن در یوتیوب پست شده است.

همین یکی دو هفته پیش، شش ایرانی به جرم انتشار یک ویدئو از رقص خودشان با این آهنگ بازداشت شدند.

چه چیزی در “هپی” منجر به نیاز کنترل ناپذیر برای پایکوبی و تکان دادن سر و بدن می شود؟

شاید این علت، چیزی است که در این آهنگ وجود ندارد، نه چیزی که در آن هست.

در ماه گذشته دانشمندان علم اعصاب در دانمارک نتایج پژوهشی را منتشر ساختند که نشان می دهد فواصل رقص در هر آهنگ، صرفاً وقفه هایی هستند که در نواختن موسیقی روی می دهد. مغز شما می خواهد این فاصله ها را با حرکات بدن پُر کند.

این تحقیق از چند سال پیش با ارسال پرسشنامه های آنلاین اغاز شد که در آنها از افراد خواسته شده بود به چند آهنگ گوش کنند. برخی از این آهنگ ها ریتم بسیار ساده ای داشتند. بعضی دیگر به شدت پیچیده بودند و فواصل متعددی داشتند. گروه سوم آهنگ هایی بودند که از نظر پیچیدگی در میان دو گروه اول و دوم بودند، یعنی ضرباهنگ منظم و قابل پیش بینی، ولی با چند وقفه.

پاسخ همه شرکت کنندگان از سراسر جهان، درباره آهنگی که بیشتر می خواهند با آن برقصند، یکسان بود: “نه آهنگهای ساده و نه آهنگهای پیچیده، بلکه آهنگهایی که از نظر پیش بینی پذیری و پیچیدگی به نوعی متعادل هستند.”

“هپی” نمونه بسیار خوبی از این نوع آهنگهاست. این آهنگ توسط ضربه های قابل پیش بینی و پیچیده طبل، پیانو، کف زدن و حتی صدای خود فارل ویلیامز به لایه های مختلف تقسیم شده و وقفه هایی ایجاد شده که شنونده را دعوت به رقص می کنند.

ولی فارل تنها کسی نیست که این حقه را می داند. آهنگهای رقص کلاسیک در دیسکو، فانک، هیپ هاپ و ریتم و بلوز نیز دارای چنین وقفه هایی هستند.

مایکل جکسون و استیو واندر آهنگهای فراوانی دارند که به نظر می رسد این تعادل بین پیش بینی پذیری و پیچیدگی در آنها به چشم می خورد.

و آهنگ “من یک زن دارم” از رِی چارلز در دهه 1950 همه را وادار به رقص می کرد.

ولی این تنها وقفه های یک آهنگ نیستند که باعث می شوند شما با انگشتان خود بر روی دسته صندلی ضرب بگیرید. لایه های ریتم نیز مهم هستند. در “من یک زن دارم” طبل ریتم بسیار یکنواختی دارد. در ریتم پیانو وقفه هایی شنیده می شود و صدای خواننده از نظر زمانی کاملاً متفاوت است. خواندن این ترانه همراه با رِی چارلز، دقیقاً همان طور که او می خواند، بسیار مشکل است.

بنابراین ما با چارلز نمی خوانیم. در عوض می خواهیم با او حرکت کنیم.

هر چه آهنگ از نظر ریتم پیچیده تر باشد، دخالت دادن قسمت های بیشتری از بدن راحت تر می شود. هر قسمت از بدن با بخش های مختلفی از آهنگ همراه می شود.

به این ترتیب شما شانه هایتان را با طبل تکان می دهید. سر شما با پیانو حرکت می کند و کمر هم ممکن است در این میان تکانی بخورد.

قبل از این که متوجه شوید، از صندلی خود برخاسته اید و در حال رقص هستید[1].

 


[1]   http://www.npr.org/blogs/health/2014/05/30/317019212/anatomy-of-a-dance-hit-why-we-love-to-boogie-with-pharrell