در مورد سخنان وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در برنامه ی نبض، از موضع یک همکار که مدت حدود 5 سال بعنوان پزشک عمومی و 10 سال به عنوان پاتولوژیست در خدمت مردم بوده ام، باید بگویم که بیایید انصاف را رعایت کنیم. واقعیت این است که آقای دکتر هاشمی یا هر فرد دیگری هر قدر هم توانا باشد به تنهایی از عهده ی کوه عظیم مشکلات بهداشت و درمان و آموزش پزشکی کشور بر نخواهد آمد.
تنها نظر دادن و انتقاد چه کمکی به ایشان خواهد کرد؟
به اعتقاد بنده مهمترین مشکل قوای تحت هدایت ایشان، یعنی مجموعه ی پزشکان، پرستاران و پرسنل سلامت، در کمک به ایشان یا هر وزیر دیگری این است که هیچ تعریف مشخص و شفافی از سلسله مراتب مدیریتی نظام سلامت در خصوص نحوه ی مشارکت بخش خصوصی در امور مدیریتی وجود ندارد.
انتقاد راحت است اما وقتی فرد منتقد کارنامه ی مدیریتی ندارد، انتقادش هم کاربردی نخواهد بود. ای کاش یک نفر بیاید و یک بار برای همیشه تکلیف بخش خصوصی را در نظام سلامت ما روشن کند. وقتی می گویم بخش خصوصی علاوه بر پزشکان و پرستاران و پرسنل شاغل در بخش های غیردولتی، منظور اصلی بنده نظام پزشکی و نظام پرستاری یا هر تشکل صنفی دیگری است که متأسفانه در حال حاضر چندان نقش فعال مدیریتی در این مجموعه ندارند.
یک سؤال:
اگر امروز یک نفر بیاید و بگوید برنامه ی مدونی دارم و می توانم مشکلات نظام سلامت را حل کنم، برای شما قابل قبول است؟ یا خواهید پرسید چگونه می خواهید اجرایش کنید؟
منظور من این است که اغلب در کنار انتقاد از جزئیاتی نظیر مواردی که گفته می شود، راه حل اساسی مطرح نمی شود. توجه بفرمایید، ما یک لشکر پزشک و پرستار و پرسنل سلامت داریم که از پتانسیل مدیریتی بالقوه ی آنان استفاده نمی کنیم. البته این محدود به عرصه ی سلامت نیست اما نمی خواهم وارد سیاست شوم و امیدوارم از عرایضم برداشت سیاسی نشود. در شعار مردمسالاری داریم، اما در عمل دیوانسالاری نصفه و نیمه ای داریم که در نهایت به ملوک الطوایفی منجر شده است.
حکایتی کوتاه عرض می کنم خدمتتان. البته تکراری است اما می خواهم بیشتر به آن فکر کنیم.
معروف است که در روزگاری بخاطر یک میخ، نعل اسبی باز شد؛ بخاطر یک نعل، سرداری زمین خورد؛ بخاطر یک سردار، دسته ای متلاشی شد؛ بخاطر یک دسته، لشکری شکست خورد؛ بخاطر یک لشکر، یک امپراطوری نابود گشت؛ و تمام اینها بخاطر کسی بود که یک میخ را خوب نکوبیده بود!!
اگر کسی که در رأس نظام سلامت است به این نکته اعتقاد راسخ داشته باشد، صد در صد از انتقاد استقبال خواهد کرد و انتقاد را راز موفقیت و ماندگاری خود خواهد دانست. اما در غیر این صورت مجیزگویان اطراف او را می گیرند و تعدادی هم انتقاد ظاهری که بی اعتنا از کنارشان عبور خواهد شد و در نهایت …
چشمه باید خود بجوشد. با ریختن آب در یک چاه، حتی اگر آب یک سد بزرگ را در آن بریزند، چاه، چشمه نخواهد شد. چاه نخواهد جوشید. در نهایت یک چاه بزرگ خواهد بود نه یک چشمه. نظام سلامت باید خواهان مشارکت فعال پزشکان و پرستاران و پرسنل سلامت در مدیریت خود باشد. باید فعل خواستن را به قول آن مربی فوتبال صرف کند.
و تا این کار را نکنیم، یک نظام سلامت پویا و یک چشمه ی جوشان نخواهیم داشت. چاهی داریم و چاهی خواهیم داشت که اگر تمام بودجه ی کشور را هم در آن بریزند موقتاً پر می شود اما پس از مدتی خالی خواهد شد: چاه ویل سلامت.