تا حدود 600 میلیون سال پیش، مشاهده رنگها اهمیتی نداشت چون اصولاً هیچ یک از ساکنین آن موقع زمین چشم نداشتند.
پیش از پیدایش چشم، کسی چیزی نمی دید. حیوانات از وجود نور خورشید خبردار می شدند ولی رنگها را حس نمی کردند. بعدها اتفاق مهمی افتاد. یک حیوان درنده شبیه یک میگوی بزرگ با چشمانی مرکب شبیه چشمان مگس، اولین حیوانی بود که رنگ را دید. رنگ برای این حیوان نشانه ای از یک غذای خوشمزه بود. هر حیوانی که به رنگ زرد یا قرمز بود، یک وعده غذایی محسوب می شد.
مثلاً یک طعمه قرمز را در نظر بگیرید. او باید برای گریز از چنگال شکارچیان راهی پیدا کند. مثلاً باید بیشتر مواقع در داخل جلبکهای قرمز دریایی مخفی شود. یا مثلاً دشمن را با رنگ قرمز خود بترساند. در عین حال، او باید با استفاده از رنگ، بتواند غذا پیدا کند و همچنین نظر جفت مناسب را به سوی خود جلب نماید.
میلیونها گونه جانوری راههایی برای ایجاد رنگهای مختلف پیدا کردند. بیشتر رنگ در گیاهان و جانوران حاصل مواد شیمیایی خاصی به نام رنگدانه یا پیگمان است که طول موج خاصی از نور را جذب می کند. البته پیگمانها فواید دیگری هم دارند. مثلاً ملانین، پر پرندگان را مستحکم می کند و از پوست انسان در مقابل اشعه فرابنفش محافظت می نماید. کلروفیل یا سبزینه در گیاهان به فوتوسنتز کمک می کند.
برخی حیوانات مکانیسمهایی برای تغییر رنگ دارند. مثلاً بچه فلامینگوها پاهایی به رنگ خاکستری دارند ولی به تدریج که بزرگتر می شوند با جذب کاروتن از مواد غذایی، پاهایشان به رنگ صورتی درمی آید. کاروتن های مختلف مسئول طیف متنوع رنگهای پاییزی هستند. به دلایل نامشخص، تولید بعضی رنگها مانند آبی برای جانوران مشکل تر است.
اصولاً رنگدانه آبی وجود ندارد. پس منشاء رنگ آبی مثلاً در بال برخی پرندگان یا چشم جانوران دیگر چیست؟ جانوران از فناوری دیگری برای ایجاد رنگ آبی استفاده می کنند که یک جور حقه ساختاری است. مثلاً پروانه ها دارای ساختارهای انکساری شفاف و ریزی بر روی بالهایشان هستند که برای ایجاد رنگ آبی از مکانیسمی شبیه رنگین کمان استفاده می کنند.
جانوران دیگر مثل قورباغه با ترکیب مکانیسم فوق با رنگدانه زرد، به رنگ سبز درآمده اند. به نظر میرسد جانوران برای دستیابی به طیف رنگهای مختلف، رنگین کمان را هک کرده اند.