شاید بیارتباط بهنظر برسد که یک مطلب درباره سلامت را با مراسم شصتودومین جایزه موسیقی گرمی در هفته پیش آغاز کنیم. لیزو (Lizzo) خواننده، ترانهنویس و رپر آمریکایی، از مجریان این مراسم بود و همچنین با نامزدی در 8 رشته مختلف، بیشترین تعداد نامزدی را نیز در این مراسم داشت.
موضوع تصویر بدنی (body image) و درک و احساسی که فرد از زیبایی و کشش یا جاذبه جنسی بدن خویش دارد، همواره مورد توجه جامعهشناسان و روانشناسان بوده است. بهویژه طی دهههای اخیر، بخش قابلتوجهی از وقت و بودجه افراد و جوامع مختلف، صرف مسائلی شده که در نهایت چندان کمکی به بهتر شدن حال انسانها نکرده است.
پگی اورنستاین، نویسنده و ژورنالیست آمریکایی در کتاب جدید خود با عنوان “پسران و سکس” با بیش از 100 پسر نوجوان و جوان مصاحبه کرده است. چند سال پیش، کتاب دیگری از همین نویسنده با عنوان “دختران و سکس” منتشر شده بود. مهمترین نکته در این دو کتاب، مفاهیم و قالبهایی است که همواره توسط جامعه (رسانهها، رادیو، تلویزیون، روزنامهها، رویدادهای ورزشی و هنری مختلف، و حتی پوسترهای چسبیده به در و دیوار) در موضوعات مختلف به افراد تحمیل میشود. چه وزنی برای من بهتر است؟ چه شکلی برای بینی من بهتر است؟ چه قدی بهتر است؟ جامعه برای تحمیل این مفاهیم و قالبها، به شکل ظاهری بسنده نمیکند. ما حتی در شخصیترین جزئیات زندگی خود در پی یافتن این مفاهیم هستیم و خود را با یک الگوی خاص مقایسه میکنیم. و آزاردهندهترین بخش ماجرا این است که ظاهرا هیچ نقطه پایانی برای این مسابقه همهجانبه وجود ندارد.
بهنظر پگی اورنستاین، این روزها بیش از هر زمانی یک دیدگاه دستکاری شده درباره سکس وجود دارد و این بر روابط شخصی افراد تأثیر میگذارد. اغلب افراد از بدن خود و روابط جنسی خود راضی نیستند، چون تعریفی که از یک بدن نرمال و رابطه جنسی نرمال دارند، تعریف درست و حتی نزدیک به واقعیتی نیست. ولی بهنظر میرسد این دیدگاه دستکاری شده محدود به سکس نیست. بسیاری از افراد از سلامت و بیماری خود نیز دیدگاه درستی ندارند.
یکی از همکارانم بهنام دکتر پ تعریف میکرد که بیماری داشت بهنام آقای کیو که گاهگدار برای کنترل فشار خون به مطب او مراجعه میکرد. وقتی آقای کیو عصبی میشد، که البته اغلب چنین بود، فشارخون او بالا میرفت. دکتر پ برای آقای کیو یک قرص کاهنده فشارخون تجویز کرده بود که متأسفانه مرتب مصرف نمیکرد. اندازه قلب او در رادیوگرافی قفسه سینه طبیعی بود. نوارقلب هم طبیعی بود. حتی دکتر پ یکبار آقای کیو را در بیمارستان بستری کرد و در طول شب چندین نوبت فشارخون او اندازهگیری شد ولی طبیعی بود. نتایج آزمایشهای اولیه مانند عملکرد کلیه و آزمایش از نظر پرکاری غده فوقکلیوی (کوشینگ) نیز طبیعی بود. سپس مدتی از آقای کیو خبری نبود تااینکه دکتر پ یکبار بهطور اتفاقی او را دید و حال او را جویا شد. کاشف بهعمل آمد که آقای کیو به لطف یک دوست به یک درمانگاه تخصصی رفته و در آنجا توسط پنج دکتر ویزیت شده و یک “چکاپ خوب” شامل اسکن رادیوایزوتوپ کلیه و سیتیاسکن با تزریق ماده حاجب انجام داده که البته نتیجه همگی طبیعی بوده است. دکتر پ بهیاد داشت وقتی آقای کیو اینها را میگفت، چشمان او درخشندگی خاصی داشت. درنهایت به آقای کیو گفته بودند چیزی نیست و داروی دیگری شبیه داروی قبلی، برایش تجویز شده بود.
تصورهای غلط درباره چکاپ
انفجار اطلاعات (Information explosion) به رشد سریع اطلاعات انتشار یافته و آثار حاصل از اطلاعات اضافی گفته میشود. وقتی حجم اطلاعات زیاد میشود، مدیریت آن سختتر میشود و کار به اضافهبار اطلاعاتی میانجامد. اغلب در انفجارها، نتایجی به بار میآید که ناخواسته است و گاهی حجم این تلفات و تخریب ناخواسته، قابل مقایسه با هدف مورد نظر نیست.
بخش زیادی از آنچه این روزها درباره موضوع سلامت میخوانیم یا مینویسیم، میشنویم یا میگوییم، در همان تعریف انفجار اطلاعات میگنجد. و انفجار اطلاعات، با انفجار مصرف (overutilization) همراه است. بسیاری از اقدامات تشخیصی شامل آزمایشهای مختلف که برای بیماران درخواست میشود، غیرضروری و در برخی موارد زیانبار است. مطالعهای که در ایالات متحده انجام شده نشان میدهد حدود یکسوم بودجه سلامت این کشور در سال 2012 (750 میلیارد از 2.6 تریلیارد دلار) به مصرف خدمات غیرضروری رسیدهاست. نظرسنجی کارزار انتخاب هوشمندانه (Choosing Wisely Campaign) نشان میدهد بیشترین علت درخواست آزمایش غیرضروری، نگرانی از شکایت بیماران است[1].
در مقابل، معضل دیگری که وجود دارد، کممصرفی (underutilization) خدمات تشخیصی است. اغلب افراد تصور میکنند مشکلات سلامت مرتبط با بیماری و یا سن بالا است و اصولا نیازی نمیبینند که نگران سلامت خود باشند چون هنوز بیمار یا پیر نشدهاند. مثلا مشکلات ارتوپدی و درد مفاصل را موضوعی میپنداریم که مربوط به سالمندان است، درحالیکه شیوه زندگی ما—بیتحرکی، ساعات طولانی ایستادن یا نشستن، عادات غذایی ناسالم، فناوری از جمله همین گوشیهای هوشمند، و همچنین فشار عصبی بیش از حدی که در زندگی مدرن روزمره جاری است—همه ما را در معرض ابتلا به این مشکلات قرار میدهد.
علاوه براینکه بسیاری از مشکلات سلامت در سالمندان، ریشه در عادات غلط آنان در میانسالی و جوانی دارد، اغلب بیماریها در مراحل ابتدایی بدون علامت هستند و سلامت ظاهری نمیتواند بهطور قطعی تضمین کند که بیماری وجود ندارد. بجز بیماریهای حاد، اغلب بیماریهای مزمن دارای مراحل ابتدایی و خفیف و اصطلاحا بدون علامت هستند که در صورت تشخیص زودرس، درمان آنها راحتتر، کمعارضهتر و مقرونبهصرفهتر است. اینجاست که پیشگیری و برتری آن بر درمان معنی پیدا میکند.
دو مفهوم بنیادی در چکاپ
ویژگی (specificity) و حساسیت (sensitivity) دو مفهوم بنیادی در آزمایشهای غربالگری و چکاپ است. مثلا در مورد آزمایش اچآیوی، ویژگی یا میزان منفی واقعی یعنی چه تعداد از افراد سالم، اچآویمنفی هستند و حساسیت یا میزان مثبت واقعی یعنی چه تعداد از افراد بیمار، اچآیوی مثبت هستند. آزمایشی ایدهآل است که ویژگی و حساسیت آن هر دو 100% باشد، هرچند در عمل چنین آزمایشی وجود ندارد[2].
اولین کاربرد ثبت شده این دو مفهوم به قرنها پیش بازمیگردد که برای تأیید منابع موثق احادیث از این مفاهیم استفاده شده است[3].
چکاپ چیست؟
وقتی وارد مطب پزشکان میشویم، ممکن است این پرسش به ذهن خطور کند که هر یک از افراد حاضر در اتاق انتظار به چه دلیل مراجعه کردهاند؟ بیشتر افراد تنها وقتی دکتر میروند که مشکل جدیدی پیدا کرده و به دنبال یک تشخیص یا درمان فوری باشند. اما برخی دیگر خواهند گفت که مشکل قدیمی دارند و هر از گاهی به پزشک سر میزنند تا وضعیت خود را پیگیری کنند. به ندرت در این میان به افرادی برمیخوریم که هیچ مشکلی ندارند و به نظر میرسد سالم هستند. آنها خواهند گفت برای چکاپ آمدهاند و هر سال یا هر دو تا سه سال یکبار این کار را میکنند.
فاصله چکاپ باید چقدر باشد؟
در گذشته گفته میشد چکاپ بهتر است هر سال یکبار انجام شود. اخیراً سازمانهای معتبری مانند انجمن پزشکی آمریکا توصیه میکنند چکاپ افراد سالم قبل از 40 سالگی هر 5 سال یکبار انجام شود و سپس این فاصله به هر 3-1 سال کاهش یابد. افراد جوانتر از 40 سال معمولا کمتر دچار بیماریهایی میشوند که بتوان با چکاپ تشخیص داد و اگر هم بیمار شوند معمولا با علامتهایی همراه است که منجر به مراجعه پزشکی میشود. بنابراین به نظر میرسد چکاپ سالیانه در افراد جوانتر از 40 سال مقرون به صرفه نیست و به علاوه باعث نگرانی و اضطراب بی مورد نیز خواهد شد.
هدف از چکاپ چیست؟
– پیشگیری اولیه (مانند تزریق واکسن)
– شناسایی عوامل خطرساز بیماریهای مزمن شایع
– تشخیص بیماریهایی که علائم واضح و آشکاری ندارند ( پیشگیری ثانویه مانند اندازهگیری فشارخون، آزمایش کلسترول یا انجام پاپ اسمیر در بانوان)
– مشاوره پزشکی در جهت کمک به ترک رفتارهای ناسالم و مخاطرهآمیز و تشویق رفتارهای سالم
– تجدید و به روز شدن اطلاعات پرونده پزشکی
– تقویت روابط پزشک و بیمار
چکاپ چگونه انجام میشود؟
چکاپ معمولا شامل بهروزرسانی اطلاعات پرونده پزشکی شما است. سوالهایی که پزشک ممکن است از شما بپرسد شامل تاریخ و نتایج چکاپ قبلی، شرحی از سابقه بیماری در خانواده، سابقه بیماری خودتان و داروهایی که مصرف میکنید، اطلاعاتی درباره محل کار و سکونت و عاداتی مانند ورزش، سیگار، … و همچنین اعمال طبیعی بدن مانند اجابت مزاج یا الگوی خواب است.
در مرحله بعدی معاینه انجام میشود و آزمایشهایی درخواست میگردد. نوع معاینات و تعداد آزمایشها بستگی به سن، جنس، و اطلاعات به دست آمده از شرح حال دارد. بیشتر اختلاف نظرها در مورد اجزای چکاپ به همین قسمت مربوط میشود. به همین دلیل در کشورهای مختلف انجمنهای علمی به ارائه نظرات خود در این مورد میپردازند و به صورت دورهای این توصیهها بر اساس تازهترین یافتههای پژوهشهای پزشکی بهروزرسانی میشود. در برخی کشورها نیز کارگروه ویژهای برای رسیدگی به این موضوع تعیین شده است. نمونه آن کارگروه خدمات پیشگیری در ایالات متحده[4] و در کانادا[5] است.
چه آزمایشهایی در چکاپ ضروری نیست؟
برخلاف آنچه مرسوم بوده، امروزه انجام روتین آزمایش هموگلوبین، تستهای بیوشیمیایی مختلف مانند اسیداوریک، تجزیه ادرار، تست بینایی و شنوایی تا 75 سالگی، نوار قلب، و همچنین غربالگری از نظر سرطان تخمدان و یا پروستات، دیگر توصیه نمیشود.
مطلب مرتبط: چکاپ
[1] http://www.choosingwisely.org/wp-content/uploads/2015/04/Final-Choosing-Wisely-Survey-Report.pdf
[2] https://en.wikipedia.org/wiki/Sensitivity_and_specificity
[3] http://www.smj.eg.net/journals/pdf/861.pdf
[4] https://www.uspreventiveservicestaskforce.org/
[5] https://canadiantaskforce.ca/