10 تا علت که به ذهنم میرسه اینا هستن:

  1. بابای پولدار بابای بی پول (کتابی از رابرت کیوساکی درباره روشهای زندگی افراد پولدار و افراد بی پول، که جزو 10 کتاب پرفروش سال 2001 بود) برای دکترها احساس تأسف می کنه. بیشتر اونا به طرز اسف باری از نظر اقتصادی مثل عوام هستن. رابرت کیوساکی نمی تونه بفهمه چرا افرادی که انتظار میره باهوش باشن، ممکنه این قدر اطلاعاتشون درباره مدیریت پول هاشون ضعیف باشه.
  2. همسایه میلیونر (پژوهشی درباره زندگی میلیونرها، توماس استنلی و ویلیام دانکو) مهربون تره. توماس و ویلیام این فرضیه رو مطرح می کنن که شاید دکترها بیش از حد سخاوتمند هستن چون به طور ذاتی تمایل دارن به مردم کمک کنن و زیاد پولکی یا نگران پول نیستن. با این حال، یه دکتر فقط میتونه به افراد محدودی کمک کنه. سرمایه بیل گیتس اونقدر زیاده که میتونه داروی ایدز رو به کشورهای فقیر در حال توسعه بیاره یا بیشتر.
  3. بیشتر دکترها در مصرف زیاده روی می کنن ولی ارزش خالص دارایی اونا نسبت به درآمدشون پایینه. ارزش خالص شامل خونه ای که توش زندگی می کنین نیست. دارایی هایی به حساب میان که درآمدزایی دارن، مثل ملک و سهام. خیلی از دکترها به عنوان منبع اصلی درآمدشون وابسته به دستمزد خودشون هستند.
  4. دکترها تمایل دارن زیاد خرج کنن چون همیشه همین تصویر تو ذهنشونشون بوده. به نظر میرسه مردم فکر می کنن دکتری که با یه لکسوس میاد سر کارش باید بهتر از دکتری باشه که با اتوبوس میاد. همچنین دکترها ناچارند تو محله های بهتری زندگی کنن که معمولاً قیمت همه چیز گرون تره.
  5. همچنین دکترها وقت خیلی کمی برای نظارت بر امور مالی شون میذارن چون خیلی سرشون شلوغه. اونایی که میلیونر هستن معمولاً چهار برابر وقت بیشتری برای مرور و بررسی امور مالی و وضعیت سرمایه گذاری هاشون صرف می کنن. میلیونرها بیشتر از دکترها برای بودجه خودشون برنامه ریزی می کنن و دقیقاً میدونن هر عضو خانواده چقدر داره پول خرج می کنه و برای چی.
  6. دکترها معمولاً یا خودشون استخدام هستن و یا استخدام خودشون هستن چون کمال گرا هستن و میخوان تو هر کاری که انجام میدن بهترین باشن. البته این برای هر کسی ارزشمنده که اگه بخواد دکتر خودشو ببینه، میتونه امیدوار باشه که دکترش بیشتر از خودش دلش میخواد تو کار خودش بهترین باشه. ولی نکته اینجاست که پولدارهای واقعی، صاحبان تجارت هایی هستن که تو کار خودشون بهترین نیستن. اونا فقط میدونن چطوری از افرادی که تو کار خودشون بهترین هستن استفاده کنن تا پولدار بشن!!
  7. دکترها بیشتر از دکتری چیز زیادی نمیدونن چون مدت زمان طولانی در دانشکده پزشکی سرشون تو کتاب و یا داخل بیمارستان بودن و الان هم ساعتها کار می کنن و این باعث میشه نتونن به کارای دیگه برسن.
  8. خب، این همه وقت تو دانشکده پزشکی منجر به بدهی سنگین به صندوقهای دانشجویی میشه و معمولاً تا دکترها به جایی برسن که بتونن پول پس انداز کنن متوجه میشن از هم کلاسی های دبیرستان که ترک تحصیل کردن و افتادن دنبال کسب و کار اینترنتی، حداقل 10 سال عقب هستن.
  9. مردم فکر می کنن دکترها پولدارن و به همین دلیل انتظار دارن سخاوتمند باشن و خدمات رایگان ارائه بدن. این دیگه جزو “بدیهیات” شده. هیچ کس از یه مُدل انتظار نداره مجانی کار کنه یا وقتشو صرف خیریه کنه، ولی از یه دکتر چرا.
  10. نمیدونم شماره 10 چیه. فقط به نظرم یه شماره 10 باشه بهتره.

منبع

مطلب مرتبط: چرا دکترها از حرفه خود خسته شده اند؟