مطلبی که در ادامه می آید، پرسش را از زاویه دیگری مطرح کرده است:
هر دکتر در هر روز حداکثر چند مریض را می تواند ویزیت کند؟
این روزها با تغییر سیاستهای سلامت و گرایش به نظام بیمه همگانی، به دکترهایی برمیخوریم که هر روز در درمانگاه سرپایی چهل، پنجاه و حتی شصت مریض می بینند. واقعیت این است که هر قدر هم که پزشک باتجربه باشد، هر قدر هم که فناوری به کمک پزشک بیاید، با چنین سرعت سرسام آوری، هیچ پزشکی قادر به ارتقاء و حتی حفظ کیفیت مراقبتهای پزشکی نخواهد بود.
البته در برخی موارد می توان ویزیت پزشکی را در عرض 5 تا 7 دقیقه انجام داد. مثلاً بیمار جوانی که ظاهراً سالم است و یا نیاز به یک معاینه ساده دارد و یا بیماری که برای تمدید نسخه خود مراجعه کرده است. ولی در بسیاری از موارد، بیماران دچار مشکلات پیچیده تری هستند و نیاز به وقت بیشتری دارند. هرگونه تلاش برای اثبات خلاف آن، به سادگی منجر به خارج شدن از دایره منطق و صداقت خواهد شد.
هر قدر هم که پزشک باتجربه باشد، آیا اخذ شرح حال از چنین بیمارانی، همراه با مطلع شدن از وضعیت مصرف دارو از نظر تداخلات احتمالی، لزوم تغییر رژیم دارویی، مرور نتایج آزمایشها، پایش پارامترهای سلامت، پیدا کردن بهترین گزینه های درمانی، پرداختن به رخدادهای جدید پیرامون بیمار، تقویت ارتباط کلامی و عاطفی با بیمار، یک معاینه کامل، و وقت گذاشتن برای مشاوره یا سایر جنبه های طب پیشگیری، آن هم در عرض پنج تا هفت دقیقه امکان پذیر است؟
ممکن است بگویید اینگونه موارد پیچیده نادر هستند. بیمار پیچیده را با بیمار جالب اشتباه نگیرید. پزشکان در کار روزمره خود با بیماریهای مزمن و شایع بسیاری روبرو می شوند که از نظر حرفه ای هیچ نکته جالبی برایشان ندارد. دیابت هیچ تشابهی با کندروسارکوم میکسوئید خارج اسکلتی یا تب خونریزی دهنده ندارد، ولی معنی اش این نیست که دیابت یک بیماری ساده است که نیاز به بررسی کامل ندارد. اغلب پزشکان اگرچه با موارد جالب کمتر روبرو می شوند ولی هر روز موارد پیچیده بسیاری می بینند که وقت بیشتری لازم دارند.
به داده های موجود درباره وضعیت چاقی، بیماری قلبی، فشارخون، دیابت، افسردگی و … در جامعه ما نگاهی بیاندازید. هر پزشکی که سن میانگین بیمارانش بالای چهل تا پنجاه سال باشد، هر روز با چنین موارد پیچیده ای روبرو می شود. تمدید شتابزده نسخه بدون توجه به درد دل بیمار، بدون پرسش از وضعیت بیمار، بدون معاینه کامل، و بدون مشاوره، مفهوم قابل قبولی از نظر طبابت خوب ارائه نمیدهد. چنین رویه ای علاوه بر تنزل جایگاه پزشک و تبدیل وی به یک عنصر منفعل، در طولانی مدت، منجر به بدتر شدن وضعیت شاخصهای سلامت در جامعه و افزایش هزینه های مراقبت از بیماران خواهد شد.
در حال حاضر، چالش اصلی نظام سلامت این است که همچنان بهای بیشتری به سرعت و شتاب و انجام اقدامات درمانی داده می شود، بدون اینکه به تعامل با بیماران و بررسی کامل موارد توجه کافی شود. با اجرای طرح بیمه همگانی، بیماران بیشتری به خدمات سلامت دسترسی خواهند داشت، در نتیجه سرعت و شتاب باید بیشتر شود و این وضعیت را بدتر خواهد کرد.
از سوی دیگر، هر چه نظام سلامت پیشرفت می کند و کامل تر می شود، فشار بر دکترها افزایش می یابد. جامعه از آنها میخواهد به کمک فناوری پیشرفته ای که در اختیارشان می گذارد، مریض های بیشتری ویزیت کنند. شکی نیست که فناوری باعث ارتقای بهره وری می شود، ولی هرگز نمی تواند جایگزین وقتی شود که یک پزشک علاقمند، دلسوز و حاذق برای بیمارانش می گذارد.