دکتر دیوید لوی، جراح اعصاب و متخصص جراحی نوروواسکولار است. وی در جراحی آنوریسم و درمان ضایعات عروقی مغز مانند سکتههای مغزی مهارت دارد. او برنده جایزه پزشک برگزیده توسط بیماران (Vitals Patients’ Choice Award) و یکی از بهترین جراحان آمریکا (جزو 5% اول) به انتخاب شورای پژوهشی مصرفکنندگان (Consumers' Research Council) است.
دکتر لوی در سال 2011 کتاب “ماده خاکستری” را منتشر کرد و در آن به ارتباط پزشکی با ایمان، دعا و بخشش پرداخت. او زمان فراغت خود را به ورزش و امور خیرخواهانه از جمله درمان فقرا اختصاص میدهد و در برنامههایی مانند “کشتی رحمت” (Mercy Ships) در کنگو و کنیا شرکت میکند.
چندين سال پيش، روی صندلی دندانپزشکی تجربهای داشتم که شیوه طبابت مرا کاملاً تغییر داد. دندانپزشک یک سوزن پنج سانتی را بیرون آورد و در همان حال سعی میکرد من آن را نبینم. همیشه حس کردهام وقتی نوبت به سوزن میرسد، گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم (نقل قولی از انجیل، more blessed to give than to receive). او با دیدن قیافه مضطرب من، دست خود را روی شانهام گذاشت و دعای کوتاهی خواند. به یاد ندارم چه گفت اما حس کردم آرام شدم. یک دعای ساده مؤثر بود. در مسیر بازگشت به خانه، تصمیم گرفتم برای بیمارانم دعا پیشنهاد کنم.
البته منطق میگوید ایمان و پزشکی با هم مخلوط نمیشوند، اما چرا نباید هر ابزاری را که مایه آرامش و آسایش است در خدمت بگیرم؟ پژوهشها نیز نشان داده 70 تا 80 درصد آمریکاییها به طور منظم دعا میخوانند و اینکه بیماران، بهویژه هنگام بیماری، ارزش بالایی برای معنویات قائل هستند. چرا نباید برای درمان بیماران از خدا کمک بخواهم؟
از زمانی که شروع به این پرسش از بیمارانم کردم که آیا اجازه میدهند برایشان دعا بخوانم، آنان نسبت به قبل از آن، سطح سلامت روحی، جسمی و عاطفی بالاتری را تجربه کردهاند. به نظر آنان دعا مؤثر بوده است.
دعا برای خانم جانسون مؤثر بود. او اولین بیماری بود که تقاضا کردم برایش دعا بخوانم. یک حس و اشتیاق درونی مرا به این کار فرا میخواند، اما نمیدانستم چگونه باید این کار را انجام دهم. حتی پس از این که او موافقت کرد، هنوز تردید داشتم چون سایر همکاران در اتاق حضور داشتند. ابتدا صبر کردم تا پرستار و سپس پزشک بیهوشی اتاق را ترک کنند. در نهایت فقط من بودم و بیمار و خانوادهاش. دعا را مختصر و مفید خواندم و از خدا خواستم دانش و مهارت مرا برای انجام آن جراحی تضمین کند. هنگامی که چشمانم را گشودم، خانم جونز و خانوادهاش همگی گریه میکردند. جراحی موفقیتآمیز بود و خانواده از اینکه با آنان دعا خواندم از من سپاسگزاری کردند. این یک کشف ارزشمند بود و از آن پس، تصمیم گرفتم دعا را در حرفه خود در اولویت قرار دهم.
دعا یک امر مقدس است و هنوز ترجیح میدهم حتیالامکان آن را به شکل خصوصی انجام دهم. هرگز ایمان را به افراد تحمیل نمیکنم و با همه دعا نمیخوانم. پیش از جراحی از بیماران میپرسم آیا اجازه میدهند دعا بخوانیم چون دعا برایم ارزشمند و معتبر است. صادقانه بگویم، با این که در جراحی وارد هستم، اما برخی چیزها از کنترل من خارج است. اگر بیماران با دعا موافق باشند، من هم مایل هستم با آنان دعا بخوانم و معتقدم به درمان کمک میکند.