بیش از نیمی از دکترها در آمریکا در طول دوره طبابت خود با شکایت بیمار به دادگاه می روند! به عنوان یک متخصص سرطان شناس، علاوه بر موارد عادی مانند درمان غیراستاندارد یا بی توجهی، برای اینکه مریض از شما شکایت نکند باید مراقب موارد غیرعادی هم باشید. نمونه آن مواردی است که درمان استاندارد انجام شده اما بیمار از عوارض شیمی درمانی شاکی است.
یادم می آید یکی از همکاران جوان بنده به یکی از بیماران خود گفته بود احتمال ریزش مو در اثر شیمی درمانی وجود ندارد. خوب، حدس شما درست است. آن بیمار از قضا دچار ریزش شدید مو و کچل شد و یکراست رفت دادگاه!
یا اگر بنده، دو بیمار با تشخیصهای یکسان را تحت درمانهای یکسان قرار دهم و یکی از آنها 3 سال عمر کند اما دیگری از بخت بد، در عرض 3 ماه فوت کند، آیا این تقصیر من است؟ واقعیت انکارناپذیر این است که سرطان به شدت آزاردهنده و مرگبار است و به همین دلیل ساده، دادگاهی شدن پزشک سرطان شناس را باید به عنوان یکی از عوارض سرطان به رسمیت بشناسیم.
با بیمار سرطانی مهربان باشید و … اصلاً اجازه دهید قضیه را برعکس مطرح کنم. اگر می خواهید مریض از شما شکایت کند، این کارها را انجام دهید:
هر گونه مقدمه چینی، لبخند، یا حتی دست دادن را فراموش کنید. از تماس چشمی با بیمار بپرهیزید. ساکت بمانید. این راحت ترین را برای در رفتن از اتاق بیمار است.
هرگز هنگامی که مریض در اوج غم و اندوه است، ماسک بی تفاوتی را از چهره خود برندارید. احساسات خود را دفن کنید.
اگر با مریض یا همراهان وی رو در رو شُدید، به یاد داشته باشید که آنها هیچ حقی ندارند. همیشه بهترین راه همان است که به ذهن شما می رسد. اجازه ندهید کسی تصمیم شما را زیر سؤال ببرد.
وقت شما بیش از آن ارزشمند است که آن را صرف مرور پرونده ها یا نگاه کردن به جواب عکس و آزمایش مریض کنید. به محض اینکه مریض از جلوی چشمتان دور شد، فراموشش کنید.
این که نیاز به هیچ توضیحی ندارد.
تا مجبور نشوید، کوچکترین زحمتی به خود ندهید. هیچ کس به خاطر زحمت بیشتر، پول بیشتری به شما نخواهد داد.
خودتان را از شر مجلات و کتب پزشکی خلاص کنید. کسی اهمیت نمی دهد که شما امسال بیشتر از سال گذشته می دانید. خودتان همه آنچه را که لازم است می دانید.
این همان جایی است که باید شأن و مقام شما در نظر گرفته شود. خودتان را بگیرید. همه شوخی و خنده هایتان را بگذارید برای خارج از محیط کار. اگر کسی مایل است بخندد، بهتر است برای خودش یک کمدین استخدام کند.
مطمئن باشید مریض ها در مورد همه چیز غلوّ می کنند. گوشهایتان را بگیرید.
این روزها کسی که این اصطلاحات را نداند یک اُمُّل است.
فاصله تان را حفظ کنید. این طوری راحت تر فراموش خواهید کرد که بیمار هم یک انسان است.
از حقیقت بترسید. هرگر به هیچ پرسشی، پاسخ صریح ندهید.
اگر یک مریض نمی خواهد از اصول شما پیروی کند، یک راست بروید سراغ مریض بعدی. وقت شما یک گنج است.
حیف شما نیست؟ از هرگونه استرس تا حد امکان دوری کنید.
راه سومی وجود ندارد: راهی که شما نشان می دهید و یا در خروجی.