این مطلب در مجله پزشکان گیل چاپ شده است
هارون الرشید از بهلول پرسید دوست ترین مردم نزد تو کیست؟ گفت آنکس که شکم مرا سیرکند. گفت اگر من شکم ترا سیر کنم مرا دوست داری؟ گفت دوستی به نسیه نمی باشد. در آشفته بازار امروز آزمایشگاه های تشخیص پزشکی، که هر آزمایشگاه با توسل به ترفندهای مختلف و بعضاً محیرالعقول می خواهد گلیم خود را به هر ترتیب از آب بیرون بکشد و آخر ماه شرمنده پرسنل و صف طولانی طلبکاران نباشد، رعایت امانتداری کار آسانی نیست. فشارهایی که طی سال های اخیر و با طرح موضوع استاندارد سازی و مستندسازی از سوی دوستان به آزمایشگاه ها وارد شده، هزینه های گزافی به همراه داشته است. البته تجربه کشورهای مترقَی نشان داده که رویه فوق دارای آثار مثبت متعدد و مقرون به صرفه است ولی برای مشاهده این اثرات مثبت زمان طولانی لازم است. تبلیغات گسترده شرکت های خصوصی متعدد برای ارائه خدمات مشاوره ای جهت استقرار استانداردهای بین المللی مانند ایزو 9001 و ایزو 15189 در آزمایشگاه ها مؤید این ادعاست. آزمایشگاه مرجع سلامت به عنوان متولی اصلی امر استانداردسازی و اعتباربخشی، توپ را به زمین آزمایشگاه های تشخیص پزشکی انداخته و اعلام کرده اجرای استانداردهای بین المللی جنبه اختیاری و تشویقی دارد. اینجانب به عنوان مؤسس و مسئول فنی آزمایشگاه، چند ماه پیش ( 19 آوریل 2011 ) برای عقب نیفتادن از قافله استانداردسازی، در یک دوره یک روزه که از سوی یکی از شرکت های نامبرده برگزار شد شرکت نمودم.
البته در آن زمان هیچ اطلاعی از یک بخشنامه مهم نداشتم. بر اساس نامه مورخه 10 خرداد 1388 ریاست محترم اداره مدیریت تضمین کیفیت وزارت بهداشت، هیچ یک از انجمن ها و شرکت های مشاور خصوصی، در جایگاه اعتباربخشی و صدور اعتبارنامه استاندارد نیستند و این مسئولین فنی و کارکنان آزمایشگاه ها هستند که باید با صرف وقت و مطالعه، استانداردها را اجرا کنند. در این نامه توصیه شده برای اطمینان از صلاحیت شرکت های مشاور به معیارهایی مانند تحصیلات، تجربه و سوابق کاری مثلاً از طریق تماس با آزمایشگاه های دیگر توجه شود. به هر حال همان طور که عرض کردم اینجانب اطلاعی از چنین نامه ای نداشتم. هم اکنون نیز متعجبم که چگونه ممکن است انجام یک موضوع مهم به شرکت های خصوصی واگذار شود و متولی آن موضوع در کشور هیچ مسئولیتی در قبال آن بر عهده نداشته باشد. نتیجه شرکت کردن بنده در دوره مزبور یک گواهینامه بود که نشان می داد بنده آن دوره را با موفقیت گذرانده ام. احساس می کردم چه خوب است که بالاخره موفق به برداشتن یک گام به سوی استاندارد شدن گشته ام! چند تن از همکاران با مشاهده این گواهینامه و خوشحالی زایدالوصف بنده، اجازه خواستند تا از طریق روزنامه به من تبریک بگویند. پیام تبریک آنان در یک هفته نامه محلی چاپ شد. گرفتاری بنده از اینجا بود که شروع شد. گویا موضوع به مذاق برخی از دوستان خوش نیامده بود. صحبت ها و تذکرات شفاهی حضوری و تلفنی و حال، رونوشت یک نامه از سوی معاونت محترم درمان دانشگاه علوم پزشکی گیلان به نایب رییس محترم شورایعالی نظام پزشکی کشور و رییس محترم شورای هماهنگی نظام پزشکی استان که سازمان نظام پزشکی شهرستان و استان را به همکاری بیشتر و اینجانب را به رعایت امانت داری دعوت کرده بود. البته تکلیف امانتداری دوستان دیگری که استانداردهای بین المللی در آزمایشگاه های آنان اجرا می شود و همه از طریق تبلیغات گسترده از آن مطلع می شویم به ما ارتباطی ندارد. آنچه اینجانب را وادار به نگارش این مکتوب نمود، انتقال تجربه خودم به همکاران دیگر بود. امیدوارم همه همکاران تجربیات گرانقدر خود را با سایرین در میان بگذارند تا زمینه همکاری و امانت داری بیشتر فراهم شود. خداوند عاقبت همه را ختم به خیر نماید.
البته در آن زمان هیچ اطلاعی از یک بخشنامه مهم نداشتم. بر اساس نامه مورخه 10 خرداد 1388 ریاست محترم اداره مدیریت تضمین کیفیت وزارت بهداشت، هیچ یک از انجمن ها و شرکت های مشاور خصوصی، در جایگاه اعتباربخشی و صدور اعتبارنامه استاندارد نیستند و این مسئولین فنی و کارکنان آزمایشگاه ها هستند که باید با صرف وقت و مطالعه، استانداردها را اجرا کنند. در این نامه توصیه شده برای اطمینان از صلاحیت شرکت های مشاور به معیارهایی مانند تحصیلات، تجربه و سوابق کاری مثلاً از طریق تماس با آزمایشگاه های دیگر توجه شود. به هر حال همان طور که عرض کردم اینجانب اطلاعی از چنین نامه ای نداشتم. هم اکنون نیز متعجبم که چگونه ممکن است انجام یک موضوع مهم به شرکت های خصوصی واگذار شود و متولی آن موضوع در کشور هیچ مسئولیتی در قبال آن بر عهده نداشته باشد. نتیجه شرکت کردن بنده در دوره مزبور یک گواهینامه بود که نشان می داد بنده آن دوره را با موفقیت گذرانده ام. احساس می کردم چه خوب است که بالاخره موفق به برداشتن یک گام به سوی استاندارد شدن گشته ام! چند تن از همکاران با مشاهده این گواهینامه و خوشحالی زایدالوصف بنده، اجازه خواستند تا از طریق روزنامه به من تبریک بگویند. پیام تبریک آنان در یک هفته نامه محلی چاپ شد. گرفتاری بنده از اینجا بود که شروع شد. گویا موضوع به مذاق برخی از دوستان خوش نیامده بود. صحبت ها و تذکرات شفاهی حضوری و تلفنی و حال، رونوشت یک نامه از سوی معاونت محترم درمان دانشگاه علوم پزشکی گیلان به نایب رییس محترم شورایعالی نظام پزشکی کشور و رییس محترم شورای هماهنگی نظام پزشکی استان که سازمان نظام پزشکی شهرستان و استان را به همکاری بیشتر و اینجانب را به رعایت امانت داری دعوت کرده بود. البته تکلیف امانتداری دوستان دیگری که استانداردهای بین المللی در آزمایشگاه های آنان اجرا می شود و همه از طریق تبلیغات گسترده از آن مطلع می شویم به ما ارتباطی ندارد. آنچه اینجانب را وادار به نگارش این مکتوب نمود، انتقال تجربه خودم به همکاران دیگر بود. امیدوارم همه همکاران تجربیات گرانقدر خود را با سایرین در میان بگذارند تا زمینه همکاری و امانت داری بیشتر فراهم شود. خداوند عاقبت همه را ختم به خیر نماید.