عزیز افشاری
با پزشکان

پای لنگ

اتفاق عجیبی در درمانگاه اورژانس افتاد. هشت بیمار به فاصله یکی دو دقیقه مراجعه کرده بودند. دستیار (رزیدنت) سال پایین، دو کارورز (انترن)، و یک دانشجو، تقریباً به طور همزمان، در حال انجام کار همه آنها بجز یکی بودند.

نیم ساعت گذشت، سپس یک ساعت. به عنوان پزشک دستیار ارشد در آن زمان، به کار بقیه که با مرد میانسال با درد قفسه سینه، خانم مسنی که مچ دستش شکسته بود و دختر نوجوانی که گلودرد داشت سرگرم بودند، نظارت می کردم.

بیماران جدید پیوسته می آمدند و کار آنها هم به سرعت انجام می گرفت.

اما آن یک بیمار که ظاهراً همه از او گریزان بودند، مرد 20 و چند ساله ای که کمر درد داشت، همچنان همانجا بود. دیدم دانشجوی پزشکی پرونده اش را برداشت و دوباره سر جایش گذاشت. پرستارها هم به اتاقش نمی رفتند. بالاخره یک تیم برای مراقبت از او تشکیل دادم.

یک پرستار نق می زد: “هر چی سنگه، مال پای لنگه!”

 دستیار آه کشید: ” چند تا آزمایش و یک عکس برایش درخواست کرده ام. معاینه اش طول می کشد. اجازه دهید کار را همین طوری شروع کنیم.”

چه چیزی در مورد این بیمار متفاوت بود؟ یک بیماری خطرناک و سرایت کننده؟ یک مشکل روانی با رگه هایی از خشونت؟ سابقه مراجعه هفتگی به درمانگاه اورژانس در حالت مستی؟

نه. تنها چیزی که داشت یک صندلی چرخدار (ویلچر) بود.

پنج سال پیش در یک تصادف ماشین از کمر به پایین فلج شده بود. به من گفت به منتظر ماندن و به اینکه بیماری باشد که پزشکان و پرستاران از او فرار می کنند، عادت کرده است. درد کمرش به دلیل عفونت کلیه بود و مشخص شد تنها چیزی که لازم دارد یک چرک خشک کن (آنتی بیوتیک) است.

با اینکه حدود 20 درصد از آمریکایی ها دچار ناتوانی (معلولیت) جسمی یا ذهنی هستند، مطالعات نشان می دهد که کمتر از 20 درصد از دانشکده های پزشکی نحوه سخن گفتن با بیماران ناتوان درباره نیازهایشان را به دانشجویان خود آموزش می دهند.

بیش از نیمی از رؤسای دانشکده های پزشکی گزارش کرده اند که دانشجویان آنها سر رشته ای از درمان افراد ناتوان ندارند، و درصد مشابهی از دانش آموخته گان موضوع فوق را تأیید کرده اند. داشتن دانش یا مهارت درمان بیماران ناتوان برای پزشکان، از نظر مراکز اعتبار بخشی و اعطای گواهینامه، الزامی نیست.

مطالعات متعددی نشان داده اند افراد مبتلا به ناتوانی، خدمات بهداشتی و درمانی سطح پایین تری دریافت می کنند که شامل اطلاعات کمتر درباره پیشگیری و آزمایش های غربالگری کمتر است.

تصورات غلط از علل اساسی هستند. هنگامی که به پزشکان و پرستاران توضیح دادم که باید درباره خطرات و فواید اقدامات خود با بیماران مبتلا به ناتوانی ذهنی بحث کنند، اظهار شگفتی کردند. برخی پزشکان حتی متعجب شدند وقتی فهمیدند باید از فرد مبتلا به ناتوانی جسمی درباره فعالیت جنسی سؤال کنند.

سال گذشته، پژوهشگران به مطب پزشکان چهار شهر آمریکا تلفن زدند تا برای یک بیمار خیالی چاق با صندلی چرخدار نوبت بگیرند. یکی از هر پنج مطب گفتند این بیمار را نمی بینند و دلایلی شامل فقدان پرسنل آموزش دیده و فقدان تجهیزات لازم برای معاینه را عنوان کردند.

مطب پزشکان معمولاً مجهز به تجهیزات ترجمه تلفنی برای بیماران غیر انگلیسی زبان است. دانشکده های پزشکی، درباره  بیماری هایی به دانشجویان خود آموزش می دهند که چنان نادر هستند که تنها یک نفر از هر یک میلیون جمعیت را مبتلا می کنند. با این حال، هیچ پیشرفتی در زمینه مراقبت از دهها میلیون آمریکایی ناتوان مشاهده نمی شود.

قانون افراد ناتوان، قرار بوده از حقوق شهروندی این افراد دفاع کند ولی قانون مزبور فاقد ساز و کار لازم برای اطمینان از برخورداری برابر در زمینه های پزشکی است.

یکی دو دانشکده پزشکی برنامه های آزمایشی برای آموزش دانشجویان درباره بیماران ناتوان را آغاز کرده اند. در دانشگاه کارولینای جنوبی، یک جلسه سخنرانی 90 دقیقه ای باعث شد دانشجویان راحت تر به درمان بیماران ناتوان بپردازند. سایر دانشکده های پزشکی، دانشجویان را به گذراندن دوره های چرخشی در مراکز توانبخشی تشویق می کنند و در نظر دارند دوره های آموزش میان رشته ای کاردرمانی و فیزیوتراپی برگزار نمایند.

این برنامه ها شروع خوبی هستند ولی تقریباً کافی نیستند. آموزش در زمینه بیماران ناتوان، همانند بیمارانی که از فرهنگ های متفاوت هستند، باید از اجزای اصلی آموزش پزشکی باشد.

چند هفته قبل، در کارگاهی شرکت کردم که در آن یک پزشک و یک پرستار، که خود دچار ناتوانی بودند، درباره تجربیات خود به عنوان بیمار صحبت کردند. از موانع بهداشت و درمان خود و برچسبی که با آن مواجهند گفتند و توصیه هایی برای پزشکان داشتند.

پس از مدتی مشاهده کردم دو نفر، یک دستیار و یک پرستار، پرونده یک بیمار را نگاه می کنند. بیمار دیگری در یک صندلی چرخدار.

نفسم را حبس کردم. این بار کسی پرونده را رها نکرد. آنان مستقیماً به اتاق آن بیمار رفتند[1].

 


[1] http://www.npr.org/blogs/health/2014/05/17/313015089/doctors-ignorance-stands-in-the-way-of-care-for-the-disabled

مطالب مرتبط

یک دروغ و دو واقعیت درباره پاتولوژیست‌ها

عزیزافشاری
5 سال قبل

Seronegative HIV infection

عزیزافشاری
11 سال قبل

طبقه‌بندی سرطان (قسمت چهارم)

عزیزافشاری
5 سال قبل
خروج از نسخه موبایل