عزیز افشاری
با پزشکان

معاشرت با بیمار مشکل

پزشکان در میان انواع وظایف محوله در طی زندگی حرفه ای، موظفند تمام تلاش خود را به کار گیرند تا اعتماد بیماران خود را جلب کنند، با این هدف که رابطه به وجود آمده، شاید بتواند بر ناامیدی و اضطراب ناشی از مبارزه طولانی با بیماری غلبه کند. شوربختانه رسیدن به این ایده آل، اصلاً آسان نیست. برخی از آدمهایی که تحت مراقبت ما هستند، به طور ذاتی در مقابل ما جبهه می گیرند. آنها یاد گرفته اند به از خود گذشتگی یا حتی انگیزه مثبت فردی که بخواهد رضایت آنان را جلب کند، تردید کنند.

بی اعتمادی آنان به کلمات امیدوار کننده به حدی آزاردهنده است که متانت و آرامش پزشک را زیر سؤال می برد. به ویژه بیمارانی را می گویم که دچار اضطراب، یا مالیخولیا بوده و به قول معروف از زمین و زمان شاکی هستند. تلاش برای آرام ساختن چنین افرادی پیش از اینکه شما را نیش بزنند، مانند این است که بخواهید از یک پل طنابی عبور کنید.

چکیده مطلب این مسئله است—پزشکان برای معاشرت با بیمار مشکل باید از رویه تهاجمی، تحریک یا حتی حرکات جزئی مانند کج کردن لب خودداری کنند. باید یاد بگیریم چگونه این مرحله را به سلامت بگذرانیم. این کار را باید طوری انجام دهیم که از موضوعات حساسی مانند عوارض جانبی یا پیش آگهی به راحتی نگذریم. بر اساس قانون مورفی، چنین میانبُرهایی دردسر را دو چندان می کنند و ممکن است به این نتیجه گیری بیانجامند که پزشک یک موجود ریاکار است.

مثلاً بیماری را در نظر بگیرید که به شدت مضطرب است. اولین کار برای آرام کردن اوضاع این است که اجازه ندهید اضطراب بیمار به شما سرایت کند. تجربه به من نشان داده اینکه بیمار ببیند که شما آرام هستید و با متانت گوش داده، و گاهی در تأیید سری تکان می دهید، کاملاً مؤثر است. گاهی برای تأیید احساس بیمار می توانید از جملات کوتاهی مانند “به نظر میرسه ترسیدی” استفاده کنید و این ممکن است اشک وی را دربیاورد. همچنین بد نیست به فردی که او خیلی دوستش دارد اشاره کنید. در بحث از عوارض جانبی و نتایج درمان صادق باشید. شاید برخی پزشکان این پیشنهاد مرا نپذیرند، ولی قدرت طنز را دست کم نگیرید. گه گاه کمی شوخی به موقع می تواند به شدت مؤثر باشد.  با ارائه بهترین و سخت کوشانه ترین روش های مراقبت، سعی کنید بر ترس های بیمار غلبه نمایید. اگر همه تلاشهایتان بی تأثیر باشد، یک تی شرت به او هدیه کنید که روی آن مثلاً نوشته “خونسرد باش، گور پدر سرطان!”

به نظر من بیمار مالیخولیایی یک انگیزه گم شده است. پیدا کردن دماغ گم شده مجسمه فرعون از تلاش برای راضی کردن اینگونه بیماران راحت تر است. نیروهای درونی ومافوق قدرت انسانی، چنین افرادی را قانع کرده اند که به هزاران دلیل محکوم به مرگ هستند. با این حال، صبور باشید و اعتقاد خود را حفظ کنید. با سؤالهای تیزهوشانه ای که در دانشکده پزشکی یاد گرفته اید به سراغ آنان بروید و دنبال سر نخ هایی باشید که بیمار به شما می دهد.

رمز کمک به بیمار مشکل این است که هرگز به او اجازه ندهید درباره کلمات و حرکات بدن شما قضاوت کند. پزشکی که بی تفاوت یا بی قرار به نظر برسد با خطر “پرخاش جابجا” (displaced aggression) روبروست. یعنی ممکن است بیمار، که دلش از جای دیگر پر است، دق دلی خود را بر سر پزشک خالی کند. مهم نیست بیمار درباره تومور خود چه فکری می کند، پزشک باید در برابر هر گونه تمایل به نشان دادن واکنش به اظهارات بیمار خودداری کند.

دلخوری و نارضایتی اغلب مدتها قبل از حضور بیمار در اتاق پزشک شروع شده است. این را جزو وضعیت از پیش موجود تلقی کنید. این دلخوری جزو مواردی است که ممکن است باعث شود پزشک درباره عدم لزوم نصب پنجره در اتاق ویزیت تجدید نظر کند. چنین بیمارانی استاد زل زدن به پزشک هستند و به راحتی این حس را در شما ایجاد می کنند که متهم اصلی هستید. جرم خود را نمی دانید ولی لابد جنایت بزرگی در حق بشریت مرتکب شده اید. تناسب فاعل و فعل را گم می کنید و تیک های غیرارادی از شما سر می زند.

و در نهایت، با همه تلاشهای شما، گاهی اوقات توفیقی حاصل نمی شود. هر بیماری حق دارد از تشخیص خود شاد نباشد و یا از بابت شیمی درمانی دلخور باشد. واقعیت ها را باید پذیرفت. این را با خود تکرار کنید. دلایل تصمیمات خود را به بیمار بگویید. به وضوح توضیح دهید چرا این نه و آن یکی بله. تصمیم خود را عوض نکنید. اجازه ندهید شما را دست کم بگیرد.

از سالهای اول آغاز به کار، این توصیه به من شده که “درست قبل از ورود به اتاق بیمار و درست قبل از خروج از آن، همیشه لبخند بر لب داشته باش.” حال پس از چندین سال تجربه در درمانگاه می فهمم چرا: معنی آن لبخند این است که آهنگ هر ویزیت را شما تعیین می کنید، و نه بیمار مشکل.

منبع

مطالب مرتبط

هفت چیز که به بیماران مبتلا به سرطان نباید گفت!

عزیزافشاری
10 سال قبل

هر دکتر در هر روز چند مریض را می تواند ویزیت کند؟ (بخش چهارم)

عزیزافشاری
9 سال قبل

چاه ویل سلامت

عزیزافشاری
8 سال قبل
خروج از نسخه موبایل