برای ضرر و زیان آنها و به خواهش اشخاص به هیچ کس داروی کشنده نخواهم داد و مبتکر تلقین چنین فکری نخواهم بود.
سوگندنامه بقراط
دکتر جنیفر گانتر، جراح و متخصص زنان و زایمان و نویسنده کتاب The Preemie Primer (راهنمای والدین بچههای نارس) است. وی علاوه بر فعالیتهای دانشگاهی، برای نشریات و سایتهای پزشکی و غیرپزشکی نیز مطلب مینویسد. علاقه دیگر او، رسانههای اجتماعی است و تلاش میکند اینترنت پزشکی، بهتر شود. دکتر گانتر مطلب زیر را برای مدسکیپ نوشته است.
پسرهایم 13 سال پیش به دنیا آمدند. تجربه بارداری من به عنوان یک جراح زنان و زایمان، مصداق آن ضربالمثل معروف است که کوزهگر از کوزه شکسته آب میخورد.
سهقلو حامله بودم. اولین پسرم در 22 هفتگی مرده متولد شد. تلاش کردم دو پسر دیگرم را تا هفته 26 نگاه دارم، زمانی که دچار عفونت منتشر شدم. اما زایمان زودرس تنها چالش روبروی من نبود. یکی از پسرهایم تنگی دریچه ریوی و یک سوراخ بین دهلیزی (ASD) بزرگ داشت. دومی هم دچار کمکاری مادرزادی تیروئید بود. دیسپلازی ناییریوی (برونکوپولمونری)، فلج مغزی، چندین بار بستری در بخش مراقیتهای ویژه، جراحیهای متعدد و مراجعه به متخصصین مختلف، بخشی از مصائبی است که هنوز به یاد دارم.
مانند بسیاری از مردم، در اینترنت در پی اطلاعات بودم اما به جای اینکه حالم بهتر شود، با اطلاعات غلطی که دریافت میکردم، بیشتر در شوک فرو میرفتم. در تعجب بودم مردمی که تحصیلات پزشکی ندارند با این اطلاعات چه میکنند.
این باعث شد کتابی درباره اطفال نارس بنویسم تا به والدینی که شرایط مرا داشتند کمک کنم. وقتی کتاب منتشر شد، دریافتم که کتاب در دوران فعلی اطلاعات، پویایی کافی ندارد و به وبلاگنگاری روی آوردم. بچههایم که بزرگتر شدند، به تدریج کمتر به موضوع اطفال نارس و بیشتر به سلامت زنان پرداختم.
حال بیش از 5 سال است که یک پزشک وبلاگنگار هستم. آنچه نوشتهام بیش از 12 میلیون بازدیدکننده داشته است. در این مدت مسؤولیتهای مختلفی از سوی مجلات و وبسایتهای گوناگون به من محول شده و آنقدر مصاحبه شدهام تا بدانم که برخی سردبیران نشریات و وبسایتها مطالبی را ترجیح میدهند که “جالب” یا “بحثبرانگیز” باشد و این یعنی وزنه تعادل همواره به نفع “شبه علم” است. بسیاری از اخباری که خواندهام پر از اطلاعات پزشکی تأییدنشده و فاقد منبع و منشاء صحیح علمی بوده است. گزارشهای فوقالعاده بسیاری دیدهام که تنها به دلیل یک عنوان گمراهکننده، صحت کل گزارش زیر سؤال رفته است. همه اینها باعث شده تا عزم خود را جزم کنم و اصلاح اینترنت پزشکی را از گوشهای شروع کنم.
میدانم که به چه فکر میکنید. سرم به اندازه کافی شلوغ است. وقت وبلاگنگاری ندارم. و در هر حال، من یک ژورنالیست نیستم. چه کار از دستم برمیآید؟
قطع ارتباط بیمار و پزشک
در کلاس هفتم وقتی در اردوی تابستانی بودم، مادرم یک ضدآفتاب داخل وسایلم گذاشته بود همراه با بریدهای از یک مجله که حاوی مطلب کوتاهی درباره ارتباط نور آفتاب و سرطان پوست بود. الان شاید عجیب به نظر برسد، اما در گذشته نه چندان دور، کمتر کسی از این طور مسائل اطلاع داشت.
در داخل اتاق، بریده مجله را برای 9 دختر دیگر خواندم. هر یک از آنان به دیگری خبر داد. در نهایت در پایان اردو، تقریباً همه، قضیه را میدانستند. شاید بسیاری از ما حتی یک بار هم ضدآفتاب نزدیم، اما دست کم همه ما اطلاعات درستی دربارهاش یاد گرفتیم.
موضوع این بود که مادرم اطلاعات پزشکی درستی انتخاب کرده بود و من آن را در یک شبکه اجتماعی پخش کرده بودم. فیسبوک تنها یک نسخه دیجیتال از یک فرآیند مشابه است.
وقتی در کنفرانسها درباره رسانههای اجتماعی سخنرانی میکنم و از پزشکان میپرسم چند نفر در فیسبوک هستند، تعداد دستهایی که بالا میرود به نحو تعجبآوری کم است. وقتی میپرسم چند نفر با دوستان فیسبوکی خود اطلاعات پزشکی به اشتراک میگذارند، بیشتر دستها پایین میآید.
برای من، این به معنی قطع ارتباط است. همه ما از بیماران توقع داریم اطلاعات باکیفیتی داشته باشند. براساس آمار منتشر شده از سوی پروژه زندگی آمریکایی و اینترنت مرکز تحقیقات پیو، بیشتر بیماران خواهان دریافت اطلاعات از منابع حرفهای—مانند پزشکان و پرستاران— هستند، اما پزشکان اطلاعات پزشکی بسیار کمی به صورت برخط (آنلاین) به اشتراک میگذارند.
مراجعه به فیسبوک بیش از هر رسانه اجتماعی دیگری است. توصیه من این است که از فیسبوک شروع کنیم. به اشتراکگذاری اطلاعات پزشکی در فیسبوک، میتواند چندین هدف را محقق کند.
اول از همه، به شما اجازه میدهد اطلاعات خوبی (به انتخاب خودتان) در اختیار دوستان خود قرار دهید. دوم، وقتی تعداد کافی از افراد آن اطلاعات را به اشتراک بگذارند، سایتهای خبری به آن توجه خواهند کرد. برخی سایتهای خبری برای استفاده از معروفیت آن مطالب، پستهای مشابهی منتشر خواهند کرد. برخی دیگر ترجیح خواهند داد درباره نحوه معروف شدن آن مطالب بنویسند. هر دو اینها به گسترش اطلاعات اولیه شما کمک میکند.
سوم، سردبیران ممکن است به این نتیجه برسند که این دست مطالب برای مردم جالب است و تصمیم بگیرند مطالب دیگری از این دست منتشر کنند. در جراحی اصطلاح معروفی درباره آلودگی باکتریایی داریم. رقیقسازی آلایش را پالایش میکند. توصیه میکنم ما پزشکان اطلاعات پزشکی برخط را دقیقاً به همین روش پالایش کنیم. تنها در ایالات متحده بیش از یک میلیون پزشک داریم و میتوانیم ترافیک قابل توجهی را در جهت صحیح هدایت کنیم.
دوست ندارم 45 دقیقه بایستم و تلاش کنم آزمایشهای ثابتنشده یا غیرضروری را برای بیمارانم توضیح دهم. وقتی متوجه میشوم بیمارانم اطلاعات بدی دریافت کردهاند، یا بدتر از آن، برای درمانهای بیارزش یا حتی زیانبار پول خرج کردهاند، متنفر میشوم. بدتر از آن وقتی است که میشنوم برخی افراد مصرف ویتامین یا رژیمهای غذایی را به روشهای درمانی صحیح و ثابت شده ترجیح دادهاند. به نظرم همه شما همین حس را دارید.
چالشی برای سال 2017
اطلاعات غلط پزشکی به افسانه هایدرا شبیه ست. هایدرا هیولایی چندسر بود که هرکول قهرمان اسطورهای، هر سر که از او میبرید چندین سر دیگر به جای آن میرویید. هر بار که با یکی از آنها مثلاً روغن مار مقابله کنید، به نظر میرسد دو دارو یا آزمایش زیانبار دیگر به جایش بیرون میزند. توصیهام این نیست که با بیماران خود در فیسبوک دوست شوید (در واقع بهتر است این کار را نکنید). اما توصیه میکنم اطلاعات باکیفیت را با دوستان و خویشاوندان خود به اشتراک بگذارید تا به ساختن یک اینترنت پزشکی بهتر کمک کنید. حتی اگر در فیسبوک تنها یک دوست داشته باشید، اهمیت دارد، زیرا همان یک نفر ممکن است آن مطلب را با کسی به اشتراک بگذارد که 100 یا هزار دوست فیسبوکی دارد. مگر اینکه البته ترجیح دهید وقت خود را صرف توضیح این مسئله برای تکتک بیمارانتان بکنید که هیچ معجونی برای کاهش وزن وجود ندارد یا مثلاً سرفه معمولاً بیش از آنچه انتظار دارید طول میکشد تا کاملاً خوب شود یا ترموگرافی کمکی به غربالگری سرطان پستان نمیکند.
امسال، همه پزشکان را به این چالش دعوت میکنم که هر هفته دو یا سه مطلب پزشکی صحیح را در یک رسانه اجتماعی به اشتراک بگذارند. این کار ممکن است تنها چند ثانیه وقت ببرد. کافی است روی گزینه “لایک” یا “اشتراکگذاری” در کنار مطلب مورد نظر خود کلیک کنید.
اگر یکی از دوستان علوم سیاسیام در فیسبوک این کار را در مورد یک مطلب سیاسی یا اجتماعی انجام میدهد، توجه بیشتری به آن میکنم چون میدانم از کجا آمده است. اطلاعات پزشکی هم همین طور است. از جایگاه و استعدادم به عنوان یک پزشک استفاده میکنم تا نظر دیگران را به مطالب باکیفیتتر جلب کنم. لازم نیست یک ارتباط مستقیم بین پزشک و بیمار برقرار شود. لازم نیست یک توصیه مستقیم به بیمار ارائه شود. کافی است دیگران بدانند که این مطلب برای من جالب بوده است. در واقع چندان تفاوتی با نشان دادن بریده یک مجله به دوستان هماردویی یا گذاشتن یک بروشور در اتاق انتظار ندارد.
دفعه بعد که یک مطلب باکیفیت میخوانید، آن را به اشتراک بگذارید. تردید ندارم که برای ساختن یک اینترنت پزشکی بهتر باید از خودمان شروع کنیم.